به گزارش قطب انرژی، از زمان روی کار آمدن شریعتمداری بعنوان مدیرعامل هلدینگ خلیج فارس، کمتر ماهی را میتوان یافت که روابط عمومی این شرکت از «نقد رسانهای» ننالیده باشد. این شرکت چنان در ترس از انعکاس فرورفته که رسانه را آینهی دشمن میداند، نه آینهی واقعیت؛ و هر بار که تصویرش ناخوشایند میشود، مقصر را دوربین میداند نه چهرهی خود.
تیتر بیانیه جدید هلدینگ خلیج فارس در خصوص یک پرسش ساده توسط رسانه ها:
جابجا شدن مرزهای بیاخلاقی رسانهای در انعکاس مصوبه تقسیم پاداش اعضای حقوقی هلدینگ خلیجفارس
اینبار نیز مسئول مستقیم آن، حامد شمس، مدیر روابطعمومی هلدینگ است؛ فردی که ایدههای خام و پرهیجانش، بارها دامنه بحران رسانهای گروه را گسترش داده و اکنون برای شریعتمداری دردسری تازه ساخته است.
در هر نظام صنعتی کارآمد، روابطعمومی ستون آرامش سازمانی است؛ جایی برای گفتوگو، تبیین، و بازسازی اعتماد.
اما در هلدینگ خلیج فارس، مسیر برعکس طی میشود. ایدههای نسنجیده، بیانیههای احساسی و حملات شفاهی به خبرنگاران، بهتدریج این هلدینگ را تبدیل به یکی از نمادهای فرافکنی خبری کرده است.
نتیجه روشن است: هر بار که رسانهای سؤال میپرسد، اعتبار سازمانی چند پله پایینتر میآید.
این روند، فقط یک اشتباه ارتباطی نیست؛ نشانهای از ضعف نهادی در درک مفهوم پاسخگویی است.
زمانی که یک شرکت بزرگ صنعتی از پاسخ به پرسش مالی فرار میکند، در واقع به افکار عمومی این پیام را میدهد که برخی دادهها ترجیحاً نباید دیده شوند.
و درست همین نقطه است که رسانهها وظیفه دارند ایستادگی کنند.
در متن تازه منتشرشده، هیچ استدلالی نیست، فقط ردیفهایی از واژههای شعاری، کپیپیست از خشم و خامی. همان ادبیاتی که مدتهاست در اتاق روابطعمومی جا خوش کرده، جایی که هدایتش در دست کسی است که هنوز فرق میان «اعلام موضع» و «اعتمادسازی» را نفهمیده است.
مدیری که خیال میکند هر خبرنگار دشمن است، هر پرسش توطئه، و هر گزارش نشانهای از خیانت. ایدههای خام او حالا به بیماری مزمن کارخانه تبدیل شدهاند؛ هر روز بیانیهای جدید، هر بار اشتباهی عمیقتر.
هلدینگ خلیج فارس نه از رسانه شکست خورده، بلکه از درون پوسیده است، از جایی که ناپختگی با ژست حرفهای پنهان میشود.
سازمانی که باید زبان صنعت باشد، حالا با لحن گلهمندی یک کارمند رنجیده سخن میگوید. در حالیکه بدنه صنعت به آمار، عملکرد و پاسخ فنی نیاز دارد، روابطعمومی آن درگیر حرکات کودکانه و خودنمایی بیمحتوا است.
با واژههای گلایهآمیز و ژست قربانیشدن، تصویر شرکتی را ساختهاند که بیشتر شبیه انتشارات دلخوری شخصی است تا نهاد اطلاعرسانی بزرگترین هلدینگ کشور.
فراموش کردهاند روابطعمومی سنگر آرامش است نه آتشخانهی لجاجت. رسانهها را نمیشود با غرور خام ساکت کرد. هر بار که بیانیهی عصبی منتشر میشود، اعتماد سقوط میکند، نه تیترها.
و شایعترین جمله این روزها در میان خبرنگاران حوزه انرژی ساده است و بیرحم:
شما تخلف نکنید، رسانهها بهانهای برای نقد پیدا نخواهند کرد.
پاسخگویی معنای پیچیدهای ندارد؛ عدد را بگویید، سند را نشان دهید، مردم خود قضاوت میکنند.
تا وقتی کسانی پشت تریبون میایستند که وزن واژه را نمیدانند، هر بیانیهی جدید، گلولهای در پای اعتبار شرکت خواهد بود.