به گزارش قطب انرژی، ماجرا از شماره ۱۵۰ روزنامه «چارسوق» آغاز شد؛ جایی که در گزارشی تحت عنوان «پولسازترین هلدینگ ایران، پاتوق فتنهگران»، به شبکهای از انتصابات سیاسی، وابستگیهای غیرتخصصی و چهرههای رسانهای نزدیک به دولتهای سابق در هلدینگ خلیج فارس پرداخته شد. همان نکاتی که پیشتر دو نماینده رسمی مجلس شورای اسلامی در تریبون علنی و کمیسیون امنیت ملی با استناد به مستندات مطرح کرده بودند.
اما به جای پاسخگویی، تیم رسانهای شریعتمداری، استراتژی آشنای «شکایت به جای شفافیت» را برگزید. شکایتی با عناوین تکراری «نشر اکاذیب»، «توهین» و «افترا» که قرار بود با فشار حقوقی، حاشیه امنیتی تازهای برای مدیرعامل هلدینگ خلیج فارس بسازد.
اما روند بررسی در دادسرای فرهنگ و رسانه و سپس دادگاه کیفری یک تهران به نتیجهای کاملاً معکوس انجامید. مستندات و دفاعیهی ارائهشده از سوی «چارسوق» نه فقط شکایت را خنثی کرد، بلکه به گفتهٔ متن رأی قضایی، هیچ نشانی از «سوءنیت مبتنی بر دروغپردازی» یا «قصد تشویش افکار عمومی» در گزارش دیده نشد.
در عوض، دادگاه تأکید کرد مطالب منتشرشده در راستای «رسالت مطبوعات برای مطالبهگری و تنویر افکار عمومی» بوده است. به این ترتیب، قرار منع تعقیب برای روزنامه صادر و پس از طی مراحل قانونی، قطعی شد.
این نخستین بار نیست که شریعتمداری با تصمیمات ناپختهی روابط عمومی خود، آبروی نهادی اقتصادی را بر باد میدهد.
در جریان مجمع عمومی سالیانه هلدینگ خلیج فارس که پایان مهرماه برگزار شد، یکی از آشکارترین مصادیق «گریز سیستماتیک از رسانه» به نمایش گذاشته شد؛ سناریویی حسابشده که از اتاق روابط عمومی این هلدینگ بیرون آمد. در گام نخست، با دستور مستقیم روابط عمومی، ورود رسانهها به مجمع ممنوع اعلام شد تا صندلیها از هر پرسش و نگاه منتقد خالی بماند. سپس، درست پیش از مراسم و در حالیکه صدای انتقادها در رسانهها بالا گرفته بود، محمد شریعتمداری بهعنوان قهرمان ساختگی صحنه وارد شد و دستور دعوت از خبرنگاران را صادر کرد تا تصویری از «مدیریت شفاف» و «پاسخگو» بسازد.
اما رسانهی «قطب انرژی» از این نقشهی دومرحلهای برای مهندسی افکار عمومی پرده برداشت. اصل ماجرا نه نماد شفافیت بود، نه تدبیر رسانهای؛ بلکه تلاشی بود برای مهار پرسشهایی که مدیران هلدینگ از پاسخ به آنها میگریزند.
پرسشهایی درباره هزینههای میلیاردی باشگاه استقلال، طرحهای نیمهکاره، و انتصابهای بحثبرانگیز در زیرمجموعهها.
روابط عمومی هلدینگ صحنه را بهگونهای طراحی کرد که ابتدا با بستن درها خیال مدیران از هر انتقاد جدی آسوده شود و سپس با دستور نمایشی شریعتمداری برای دعوت گزینشی از خبرنگاران هماهنگشدهی خود، او را در جایگاه نماد شفافیت بنشاند. نتیجه، تکرار همان سیاست آشنا بود: فرار از حقیقت و ساخت تصویر قهرمانی از مدیری که بیش از هر زمان دیگری از پرسش میترسد.
هلدینگ خلیج فارس، بزرگترین مجموعه پتروشیمی کشور، امروز گرفتار همان فرمولی است که مدیر روابط عمومیاش با لجاجت دنبال میکند: بستن دهانِ رسانهها بهجای پاسخ، و ساختن «نمایش آرامش» بهجای اصلاح واقعیت.
منابع مطلع از درون شرکت میگویند سیاست رسانهای جاری بر پایهی توهم مصونیت از نقد بنا شده است؛ شخصی که در رأس واحد ارتباطات قرار دارد، نقد را “غیراخلاقی”، پرسش را “خصومتآمیز”، و سکوت را “تدبیر” میخواند. نتیجه؟ مدیریتی منزوی و بیدفاع در برابر افکار عمومی.
شریعتمداری در چندین مقطع، با اعتماد کامل به همین حلقه، دستورهایی صادر کرده که نه بر پایه منطق رسانه، بلکه از روی ترس از رسانه بوده است. و هر بار نتیجه یکسان بوده: سقوط اعتبار، تشدید شکاف، و اکنون حکم رسمی شکست.
این حکم ضربهای جدی به تیم رسانهای شریعتمداری تلقی شد؛ تیمی که با دستور مستقیم حامد شمس، فضای اطلاعرسانی در بزرگترین هلدینگ پتروشیمی کشور را به شکل محفل بستهای از رسانههای همصدا درآورده بود.
مشاوران شریعتمداری از مدتها پیش به جای پاسخگویی، اجرای سیاست «فرار از رسانه» را در پیش گرفتهاند؛ پاسخی که بهجای شفافیت، رشتهای از شکایتهای تهدیدی علیه رسانههای منتقد به دنبال داشت.
همین وابستگی فکری شریعتمداری به نگاه انحصاری حامد شمس و افرادی چون محسن بیگلربیگی، باعث شده او در سالهای اخیر از ارتباط حرفهای با رسانهها فاصله بگیرد و در میدان اطلاعرسانی، بارها شکست بخورد.
روابط عمومی هلدینگ خلیج فارس با تکیه بر حلقهٔ محدودی از خبرنگاران وابسته و رسانههای مجیزگو، و بودجههای میلیاردی در پی ساختن تصویر مصنوعی از یک مدیریت گل و بلبل هستند و هر صدای مخالفی را با تیغ تهدید و شکایت پاسخ میدهند. اما حاصل این سیاست، نه تحکیم اقتدار، بلکه بر باد دادن اعتبار بود.
اشتباه در چینش راهبرد اطلاعرسانی، شریعتمداری را بار دیگر در موضع ضعف قرار داد. تیمی که به جای تعامل، سیاست فرار از رسانه و استراتژی تهدید را برگزیده بود، حالا تبدیل به نقطهی اصلی بحران شده است.
تبرئه چارسوق برای محمد شریعتمداری نه تنها شکست است، بلکه مُهر تأییدی بر تمام همان اتهاماتی است که این روزنامه بر او وارد کرده بود.